آتلیه
از وقتی به دنیا اومدی فقط کافیه خانوم یه حرکت و یا یه فیگور جدید بگیره که فوری مثل خبرنگارا ازت عکس می گرفتیم . اولا بابا خیلی ازت عکس می گرفت و حالاهم که بیشتر سر کاره من ازت عکس می گیرم .
خیلی دلم می خواست ببریمت آتلیه و با بابا تصمیم گرفتیم وقتی تو نستی خوب بشینی ببریمت دقیقاً وقتی 9 ماهگیت تموم شد و دیگه بدون کمک میشستی و بعد از چند ثانیه بیفتی یک روز عصر بردیمت آتلیه خورشید .
اون روز عصر خیلی خوب خوابیدی و به زور و با ناز کردن بیدارت کردم و از اونجایی که یه کم البته یه کم بداخلاقی فکر می کردیم عکسهات جالب نشه و اصلاً نخندی و ما مجبور شیم زود برگردیم و با 2 تا عکس ماجرا رو تموم کنیم خلاصه 2 تا عکس همانا و 24 تا عکس که فقط ما انتخاب کردیم همان......
اینقدر خانومی که ازت عکس می گرفت خوش اخلاق و ماهر بود که خنده تورو درآورد و عکس پشت عکس . حالا وقتی عکسها آماده شد چند تا شو می ذاریم تو وبلاگت .