هشت ماهگی
عزیز دلم دیگه به سن 8 ماهگی رسیدی ، اون موقع که تازه به دنیا اومده بودی با اون دل دردهایی که داشتی و گریه ها و ... وقتی یه بچه به سن 8و9 ماهه می دیدیم می گفتیم کی می شه یاسمین هم این سنی بشه و آیا گریه هاش کم می شه و حالا دیگه 8 ماهه شدی و نسبت به اون روزا خیلی خیلی بهتر شدی من و بابا خدا رو شکر می کنیم که تورو بهمون داد .
بالاخره اون روزهای سخت به خیر تموم شد و تو سالم و سلامتی همین هم برای ما کافیه
غذا خوردنت بد نیست بعضی روزا اشتها داری و خوب می خوری
بغضی وقتها هم
که وای ......
وصفت ناگفتنیه . قربونت برم عاشق زردآلویی البته ماشااله از این زردآلو کوچولوها نه از اون بزرگا که بهشون می گن شکرپاره .
وزن گیریت زیاد خوب نیست دکتر گفته وزن اضافه نکردی با اینکه من و مامان مریمت خیلی بهت می رسیم آخه خیلی هم شیطون شدی با این روروئکت خونه رو زیر پات می کنی .